شب نهم نمایش " بیرون پشت در"
اعتراف کنم ؟ آره چرا نکنم؟ باید با خودم صادق باشم. امشب از کارم لذت نبردم و راضی نبودم. فقط برای دو هزارم ثانیه به فکر مهمان هایی که قرار بود بیان افتادم. به یاد استاد افتادم که می گفت هر وقت دوستی ، فامیلی را دعوت می کنید، آن شب حتما بد بازی خواهید کرد، چون سعی می کنید برای آن مهمان خوب بازی کنید، درست همین فکر در حین بازی به سراغتان می یاد که آیا خوب بازی می کنید یا بد ، کارتان خراب می شه. خدا بیامرز راست می گفت. امشب به سرم اومد. فقط دو لحظه کوچیک به یاد دوستانم افتادم . بعد از اجرا احساس گناه کردم. بالاخره مهمان باید داشت یا نه؟ جواب اینه باید مهارت زوددن او رو از ذهن داشت. این قدر رویداد و تصویر های ذهنی درست کرد که مهمان از یاد بره.
دیشب اگه یادتون باشه تو روزنوشت هشتم گفتم چه خوب شد که نمی دانستم بازیگران خوب کشورمون" ناهید مسلمی " و دخترش " شیدا" توی سالن هستند. لحظه ی رورانس دیدمشون. چقدر خوشحال بودم که نمی دونستم اونا تماشاچی و مهمان ما هستند. اما امشب درست برعکس، می دانستم که " مهران سپهران " ، مدرس سینما ، مترجم، و شاگرد خانم مهین اسکویی و " نسرین صالح "، بازیگر قراره بیان. اول چقدر فکر کردم نکنه این دوستان بلیط بخرند؟ من به کی بسپرم ؟ مهران تو کافی شاپ گفته بود من عادت ندارم بلیت مجانی بگیرم .همیشه بلیت می خرم. تئاتر باید راه بیافته تشکر کردم و گفتم ، حالا امشبو راه می افتیم. شاید وضعیت فقیرانه تعداد صندلی های مارو دیده بود. دل تو دلم نبود که نکنه نسرین بلیت بخره شرمنده شم؟! پس این پسره نازنین، دستیار مریم " ضیایی " کجا گم شده امشب؟ پیداش نکردم که دیدم خبر ورود تماشاچی رو دادن. ای وای فکر کردم خب حالا جبران می کنم.
مریم از اجرای همه بچه ها منهای افتادن گیلاس ظریف بلورش راضی بود. دستش درد نکنه که این گیلاسا رو مثل خیلی چیزا از خونش آورده اما برای این تاریکی محض و این همه برو بیا، لیوان بلور خب می افته میشکنه . اولیش که اصلا همون روز اول افتاد شکست. گیلاس تلقی که فراوونه اگر بیافته هم نمی شکنه.من که نفهمیدم کی افتاد، چرا افتاد مسئولش نوید بود. به هر حال متاسفم. 
اما مریم از بازی ها راضی بود. اس ام اس هم برام کرد و این را به من گفت. به نظرم تعارف نمی کرد. اما من براش نوشتم " من نه" پرسید چرا؟ گفتم روز نوشت نهم رو بخون. گفت بیدار می مونم تا بخونم . حالا ببینم چه کامنتی برام میذاره و بهم چی میگه.