مخالفت برای چیست ؟

مسئولین دوره ی گذشته ی مرکزهنر های نمایشی با مطالعه ی قرارداد تیپ ارائه شده از سوی خانه ی تئاتر بود که به طرحی به نام " شیوه نامه موقت" رسیدند که به هر حال آن هم در جای خود بهتر از پیش بود اما همان موقع تدوین کنندگان به جوابگو نبودن آن اذعان داشتند ، به همین سبب نام آن را شیوه نامه " موقت " گذاشتند و به خانه تئاتر طی صورت جلسه ای قول دادند که بعد از جشنواره بیست و سوم " قرارداد تیپ " را ملاک قرار خواهند داد ولی ریاستشان دولت مستعجل بود و بازهم طرح قرارداد تیپ در کشوهای میز خاک خورد وبعد هم احتمالا گم وگور شد ، تا این که در دور جدید ، رئیس مرکز هنرهای نمایشی از آن استقبال نشان داد و این طرح را به کارشناسان مورد اعتماد خود سپرد ، تا غور و مشاوره کنند . درحال حاضر مطالعه و مذاکره درباره ی کم وکیف آن ادامه دارد. خانه تئاتر ادعا نمی کند که این طرح کامل است . ممکن است نکته و یا نکاتی در آن از نظر ها پنهان مانده باشد . به همین لحاظ خانه تئاتر از هرکس و هرگروه که طرح بهتری پیشنهاد کنند ، استقبال می کند ولی اگر طرحی ندارند ، معتقدیم فعلا بودن قرارداد تیپ بهتر از نبودش است .
 اما متاسفانه هنوز جوهر نحوه ی تعیین مراتب بازیگری قرارداد تیپ پیشنهادی انجمن بازیگران در(بازنگری جدید ) خشک نشده است که شنیده می شود ، دوستانی به بهانه ی غریبی به مخالفت با آن برخاسته می گویند : "مگر هنر یک هنرمند را می توان با متر اندازه گرفت ؟" واعجبا ! ! سوال ذیرکانه ای است . اما پاسخش صراحتا "آری " است . زیرا ، هر اثر هنری از زمانی که در عرصه ی داد و ستد قرار می گیرد ، کالا محسوب می شود . کالای یک نقاش ، تابلو های اوست . کالای یک نویسنده ، کتاب های اوست . و کالای یک هنرمند تئاتر ، اثری است که با واسطه ی او به روی صحنه عینیت می یابد .همین طوراست اگر می توان ملاک و متری برای حائزین شرایط دریافت جوائز نوبل ، پولیتسر ، کن ، اسکار ، هاپتمن ، آوینیون و ... قائل شد ، پس می توان برای هنرمند تئاتر -در این جا ـ هم میزان و متری معین کرد. کافی است این دوستان به خاطر بیاورند وقتی خودشان پای بستن قرارداد سینمایی ، تلویزیونی ، تئاتری و ... می نشینند ، چه می کنند ؟ آیا تلاش نمی کنند بیشترین متر و میزان را برای خود تعیین کنند ؟ و یا طرف اول سعی نمی کند کمترین متر را برای آن ها قائل شود؟!
 از انقلاب صنعتی به این سو ، تمام گفت و گو ها ، بحث ، ها ، جدل ها ، دادگاه کشی ها یی که برای احقاق حقوق مولف و مصنف - پدیدآورنده - صورت گرفته و می گیرد ، برای تعیین همین متر و میزان واجرای نسبی عدالت است .
 اکنون یک صنف ، برآن است که با اجرای " قرارداد تیپ و ضمائم آن می توان جلوی اتلاف بیهوده ی وقت و درگیری های عبث را گرفت و به طریق اولا ضوابط قانونمندی حاکم کرد تا به انصاف نزدیک تر شد . اما کدام انصاف ؟ ! زمانی که عضوی ، شکایتی به خانه تئاتر به عنوان یک صنف ارائه می دهد ، و مدعی می شود حقش ضایع شده است ، صنف باید بداند اساسا " حق " چیست و حقوق کدامست ؟‌!‌وقتی طرفین داد و ستد و صنف ، به تعریفی قابل قبول از حق و حقوق رسیده باشند ، آنگاه صنف می تواند در سنگر دفاع از حق عضو خود قرار گیرد و پرواضح است که حق همیشه دو جانبه است . و ای چه بسا که عضو صنف محق نباشد. بنابراین عدالت حکم می کند که صنف در موضع طرف اول قرار گیرد و از حق او دفاع کند .
 تدوین قرارداد تیپ و ضمائم آن ، از جمله مراتب بازیگری پیشنهادی یک تشکل صنفی ، برای رسیدن به یک تعریف باالنسبه مشخص از حقوق " پدیدآورنده" تئاتر است . که باپذیرش و رعایت آن ، می توان به شرایط عادلانه تر ،و روز آمد تر رسید ، تا از این پس شاهد دعواهای - گاه شرم آور- بین عوامل تولید نمایش ، باطرف اول یا نماینده او -کارگردان - نبود . با این اوصاف ، چرا مخالفان می خواهند "در به روی همان پاشنه ی گذشته بچرخد" ؟ ! اگر طرح بهتری ندارند ، پس منافعی پشت مخالفتشان پنهان است؟‌!‌