یک پرسش اساسی 

شماره چهارم نشریه خانه تئاتر سال دوم
برخی از دوستان غیرعضوانجمن ویاحتی عضوانجمن بازیگران خانه ی تئاتر، سوال می کنند" زمانی که تئاترماکاملادولتی است ، وبخش خصوصی درآن نقشی ندارد ، وقتی دولت آنچه ضروری می داند ترسیم می کندو آنچه غیر ضروری تشخیص می دهد از صورت مساله پاک می کند ، داشتن این تشکلی که نقشی درتعیین سرنوشت خودواعضایش ندارد؛ آیا کوششی بی ثمرو بیهوده نیست ؟
قبل از هرپاسخ ، لازم می دانیم نگاهی هرچند سریع به خاستگاه تئاترنوین وپیرو آن تشکل های صنفی برآمده ازآن درچارچوب همین آب وخاک "ایران" بیاندازیم .
می گویند عمر تئاتر نوع غربی درایران ، نزدیک به یکصدو پنجاه سال می رسد. یعنی زمانی که دیگر مدرنیته و پدیده های ملحق به آن ، نخست آهسته وسپس به سرعت مورد پذیرش جامعه ی سنتی ما قرار می گیرد ودرحوزه ی نمایش ، هنگامی که اولین نشانه های  تئاتر نوع غربی، توسط ارامنه در جلفای اصفهان اجرامی شود- که ناصرالدین شاه هم گاهی ازآن ها دیدن می کند- ، آن زمان که بزرگان عرصه ی علم وادب وسیاست ، درسفرهای خودبه غرب تحت تاثیر دیدن تحولات صنعتی و هنری ، ازجمله هنرتئاترقرارگرفته ، و باخود به رسم سوغات ، نمایشنامه می آورند؛ و ای چه بسا آن هاراترجمه می کنند ؛و یا همین نمایشنامه ها را به صورت آدابته شده درمدرسه ی دارالفنون اجرا می کنند،  شادروان ملک الشعرای بهاردرمورد دارالفنون درکتاب سبک شناسی می نویسد: "یکی دیگرازعلل انقلاب فکری وایجاد سبک های گوناگون خاصه شیوه ی نثرساده ، مدرسه ی دارالفنون بودکه به اهتمام وزیربزرگوار، میرزا تقی خان امیرکبیرمتوفی۱۸ ربیع الاول۱۲۶۸ وامرشاه دایرگردید(۱)ودرواقع دانشگاهی بود که علوم زبان و ادبیات خارجه از فرانسه وطب وعلوم طبیعی ومهندسی وریاضی درآن تدریس می شد، وجزوه های استادان فرنگی درمیان شاگردان به تجدید سبک نثرو ساده نویسی مدد می داد وقرائت کتب اروپایی نیز این راه را بازمی نمود. شاگردانی  درآن جاتحصیل کردندکه هنوز نیز به درد مملکت خود می خورند. واز همان اوقات ترجمه  کتب خارجه خاصه کتب فرانسه ، ازقبیل تاریخ ناپلئون اول ، تلماک ، کنت مونت کریستو ، تاریخ ویلهم ، ساسانیان تالیف "راولنسن "سه تفنگ دار- سفرنامه ی استانلی –وکتب علمی وتشریح وطب وریاضیات وفیزیک وهندسه وغیره به زبان ساده و روان انتشار دادند. ویکی از مترجمان زبردست این دوره محمد طاهرمیرزای قاجاراست." سوی دیگر،دسته ی دوم  محصلان اعزامی به خارجه که توسط رضا شاه صورت گرفته بود، ازخارج بازمی گردند - درمورد دسته ی اول محصلان اعزامی به خارج " جنتی عطایی " باجمع بندی از گفته های چند شخصیت ادبی و هنری همچون "ملک الشعرا بهار"و "دکترپرویز خانلری" و"عباس اقبال" و"مجتبی مینوی" چنین می گوید:
"ازسال ۱۲۲۰ هجری شمسی  ( ۱۸۰۵  میلادی) بذرآثار تمدن جدید درزمین ایران پراکنده شد. بامراجعت "نخستین دسته ی" دانشجویانی که "عباس میرزا" - نایب السلطنه - به اروپا فرستاده بود، اصلاحات سیاسی در ادارات ونظام وتوسعه ی معارف شروع گردید .  تشویق دولت در تربیت اهالی وتوجه علمای دین به ترقی و باسواد شدن خلق ، مردم را با جراید و کتب اروپایی که به سبب رواج فن چاپ ، بحد وفور ترجمه ومنتشر می گردید ، آشناکرد. وهرچه روابط ایرانی با اروپائیان بیشتر می شد ، نفوذ فرهنگ وهنرفرنگستان نیز رو به فزونی نهاده ، وازاین رهگذر ، جنبش بزرگی در کلیه ی شئون اجتماعی ایران پدید آمد درنتیجه زحمات عده ای از دانشمندان وروشنفکران علاقه مند به هنر نمایش به تدریج تئاترودرام نویسی ما رنگ وبوی تازه گرفت "(۲ )
و بالاخره جنگ عالم گیر دوم به پایان می رسد وشاه مستبد را مجبوربه ترک ایران می کنند، وشاه جوان - تحصیل کرده درکشورسویس  - را جایگزین او می نمایند! که اوهم نوید برقراری دموکراسی نوع غربی را می دهد . آن گاه که موج روشنفکری وتجدد طلبی متاثر از پایان جنگ ،درتحصیل کرده های شهرهای بزرگ که دیگربا  تحولات جدید مدرنیته هریک  به نوعی آشنا شده بودند ، به اوج خود می رسد، و.......زیرتاثیر این اوضاع واحوال درونی و بیرونی است که به تبع آن اجراهای تئاتر نوع غربی نیز به نوبه ی خود به عنوان حرکتی فرهنگی وجدید ، درشهرهای بزرگ ایران همچون ، تهران ، تبریز ، اصفهان ، رشت ، نضج گرفته و رونق می یابد . دردهه ی ۲۰ ماشاهد  تئاتری جدی وحرفه ای  ، همچون نطفه ای که  درلاله زارتهران جان می گیردهستیم .می بینیم که تئاتر  کارفرما و کارپذیر پیدا می کند. بدین معنی که اشخاصی به عنوان صاحبکارتئاتر ، اشخاص دیگری را به عنوان عوامل تئاتر،" کارگردان ، بازیگر ، دکوراتور"به عنوان مجری ، برای کارمعینی استخدام می کنند و به ایشان دستمزد می پردازند. وبدین اعتبار، برای نخستین بار تئاتر ، جنبه ی " تولید" فرهنگی یافته ، وبه تبع آن اولین هسته ی تشکیلات صنفی تئاتر  به منصه ی ظهور می رسد. در این مورد مرحوم مصطفی اسکویی یکی از قدیمی ها ی تئاترمی گوید:
"نخستین هسته ی صنفی تئاترایران ، سال ۱۳۲۲زیر تاثیر یک ضرورت و نیاز طبیعی واجتماعی ، از دل خود تئاترجوشید.سرگذشت این تکوین هنگامی آغاز شد که تذکرانتقاد آمیز جوانترین بازیگرتماشاخانه ی هنر"مصطفی اسکویی" درمورد لزوم تعویض لامپ های سوخته ی صحنه و بهبود وضع نور ، به اخراج منتقد از تماشاخانه انجامید. رئیس هیئت مدیره ی تئاتر"هنر" درآن زمان شخصی بود به نام "صافی"که تخلصش "رهگذر" بود.مدیرهنری تماشاخانه ی هنر" مهدی امینی "وآقای "عباس زاهدی "عضو هیئت مدیره ی آن تئاترکه هنوز زنده اند ، می توانند شهادت دهند . اعتراض به حکم اخراج وپشتیبانی از بازیگر منتقد ، به تاسیس " کانون هنرپیشگان ایران "منتهی شد.طولی نکشید که پیشرفت های حاصل وانتقال بازیگر بانی کانون ؛ از تماشاخانه هنر" به "تئاترتازه تاسیس "فرهنگ" وآگاهی از مزایای همبستگی صنفی ،مورد توجه هنرپیشگان سایر تماشاخانه ها قرارگرفت وبا وجودکارشکنی های مدیر"تماشاخانه ی تهران " " اتحادیه ی هنرپیشگان ایران" مرکب از هنرپیشگان ، " تماشاخانه  تهران "و" تماشاخانه ی هنر" و" تئاترفرهنگ" به همت نوشین وهمکارانش تاسیس شد. این حرکت تاریخی ولازم ،درسال ۱۳۲۷به وسیله ی صاحبان قداره وقدرت "همایونی" ازفعالیت بازماند. وبعد در یورش مرداد ۱۳۳۲ کاملا منهدم شد. ( ۳ )
بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲دیگر اجازه ی تئاترخصوصی داده نمی شود. همه چیز درهنر ، دولتی می شود. –البته بعد ها به لاله زار، اجازه داده می شود به نوعی نمایش تفریحی وسطحی وعاری از محتوای فکری همراه باعملیات سرگرم کننده ، ادامه دهد - ، اما سکان کشتی هنرکشور، دردست داماد شاه قرارمی گیرد. اداره ی "هنرهای دراماتیک"  وبعد " وزارت فرهنگ وهنر" و آنگاه ، " اداره ی تئاتر" و سپس ، " تئاتر۲۵ شهریور"به   - منظور اجرای نمایش های ایرانی - و "تالار رودکی "، برای اجرای اپرا ،وباله و "تئاترشهر" به خاطر اجرای موسیقی وتئاتر- دومنظوره – ساخته می شود.
دردهه چهل ، صنعت سینما ، که بدنه ی آن را همان هنرپیشگان قدیمی تئاترتشکیل می دادند، رشد کمی پیدا می کند ، جنگ بین کار وپول بازهم موجد تشکیل  سندیکای کارکنان سینما وتئاتردرتاریخ شهریور۱۳۴۷ می شود. اما این تشکل نیز به دلیل نداشتن تجربه ی سندیکایی ورهبری درست درهمان ابتدای تشکیل به خاموشی می گراید. اسکویی دراین باره می گوید:
"درشهریورسال ۱۳۴۷ " سندیکای هنرمندان تئاترایران" باکمک جمعی ازقدیمی هاوجوان ها شکل گرفت . اساسنامه ای درپی نشست های متعدد به تصویب رسید واسناد آن برای ثبت " سندیکای هنرمندان تئاترایران" به مراجع قانونی وقت تسلیم شد. لیکن نظام حاکم ، تخم نفاق وکشمکش در میان موسسین پراکند. واین بارباسلاح ریا وتزویروهمچنین ندام کاری ها وتند روی ها وتفرقه افکنی ها مانع از این تشکل گردید.( ۴ )
"محمود دولت آبادی " بازیگر تئاتر، ونویسنده ی بزرگ ایران ویکی از موسسین سندیکای کارکنان تئاتر ایران در اوایل انقلاب ، دراین مورد می گوید:
"درسال ۱۳۴۷ سندیکا قرار بود تشکیل بشه ونشد. علتش هم این بود که سندیکا براساس برخورد منافع بخش دولتی تلویزیون می خواست تشکیل بشه واکثر هنرپیشگان آن را مردود دانستند."(۵)
" اما بعد از گذشت ده سال که موج شورانقلابی مردم ایران پایه های استبداد شاهنشاهی را فرو می ریزد یک باردیگر ،خواست ایجاد تشکل صنفی بازیگران و کارکنان تئاتر ایران " سربرمی دارد. وبه دنبال نشست های متعدد " ازبهارسال ۱۳۵۷ تا بهارسال ۱۳۵۹ پس از دوسال اساسنامه " سندیکای هنرمندان وکارکنان تئاتر" این بار با محتوایی کاملا برخاسته از شرایط اجتماعی تازه رها شده از قید استبداد ،تهیه وبه تصویب موسسین می رسد "(۶)
اما این تشکل نیزبه دلیل نداشتن تجربه ، تحت تاثیررهنمود های این ویا آن گروه سیاسی ، آنقدربه این سو وآن سو ، کشیده می شود وتلاطم می یابد که از اصل وماهیت واقعی خود دورمی گردد. ویک باردیگرمجبور به خاموشی می شود. اما همچون گذشته ، آرزوی  داشتن تشکل صنفی در نهادصنف باقی می ماند وآنگاه که جامعه از نوید اصلاح رمقی تازه می گیرد، نخست "خانه ی سینما" ، متشکل ازچند صنف ، وسپس  "خانه ی هنرمندان" که دردل آن خانه های مختلف واز آن جمله موسسه ی فرهنگی هنری  " خانه تئاتر" شکل می گیرد که چندین انجمن صنفی تئاتر را در درون خود به وجود می آورد.
همین نگاه گذرا به منظره ی  نه چندان دور تئاتر وتشکل های حرفه ای آن در گذشته  ، نشانگرآن است که این تشکل های صنفی ، علیرغم فشارسیاسی واجتماعی درگذشته ، نه به خواست ومیل واراده ی شخص و یا مسئولی، بلکه براساس  نیاز حیاتی و تاریخی جامعه ی روبه رشد هنری کشورما بوده است. اگرچه  در شکل گیری اولیه ی آن ها ، ازشخصیت ها وقدرت ونفوذ آن ها هم فیض برده باشد ، اما در روند شکل گیری و رشد ، این شخصیت ها درجمع تحلیل رفته ، ویا از گردونه صنف خارج شده اند.
درضرورت حیاتی  تشکل صنفی درهر زمان ودوره ، چه گذشته و چه حال وچه آینده باید گفت  ؛ وقتی نمایشی ، به عنوان یک تولید جمعی به وجود می آید ومخاطب می یابد ، وبه نوعی  به بازارعرضه می شود ، درواقع تبدیل به یک کالای هنری می گردد که خریداردارد. درحال حاضر، تنها  خریدارکالای نمایش در ایران دولت است . یا به عبارت روشن تر تنها کارفرما درتولید نمایش  " مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی " است – روند خرید کالایی مانند نمایش ، تنها مربوط به ایران نیست ،  دولت های همه ی کشورهای جهان اولین خریدار نمایش اند- و درنظام داد وستد ، وقتی کالایی مورد خرید وفروش واقع شد ، جنبه ی حقوقی نیز شامل آن می شود. یعنی درحوزه ی معاملات قرار می گیرد که در "مجموعه قوانین" کشوری ازآن تعریفی مشخص داده شده است . که هرگونه تخطی وتن زدن از قوانین آن ، درحکم جرم است.
به تناسب رشد جمعیت ، و وسعت عظیم تقاضا ، دولت نمی تواند در انواع تولیدات درجامعه ، تنها به کارمندان استخدامی خود تکیه کند . زیرا به تجربه ثابت شده که درحوزه تولید بازده خوبی نداشته است. بنابراین برای پاسخ گویی به نیاز جامعه ،در سطح ملی و جهانی  ، - جامعه جهانی اقتصاد - طبق ماده ۴۴ قانون اسا سی ، خصوصی سا زی در دستور روز قرارمی گیرد. اما درحوزه تئاتر ،وقتی نوبت به نمایش می رسد ،متاسفانه ، باکمال تعجب جاده صاف و ساده ،  یعنی راه حرفه ای شدن این حوزه  انتخاب نمی شود و واریانت های عهد گذشته  به یاری گرفته می شود وکوچه پس کوچه های بن بست انتخاب می گردد ! که از یک سو با امرتولید نمایش وپدید آورندگان واقعی آن درتعارض آشکارو دائم التزاید است، وازسوی دیگر کارپذیر، به دلیل نداشتن هیچ تکیه گاه قدرتی ، درشرایطی کاملا اضطراری ،  مجبور به تن دادن به تنها شرایط داده شده طرف اول می گردد. این وضعیت ، تنها مربوط به تئاتر نیست بلکه مولدان اصلی سینما و تله ویزیون ماهم ازاین شرایط در رنجند وبا کمال تاسف هیچ گونه فعالیتی برای رفع این نقیصه ازسوی هیچ فرد ویا سازمانی صورت نگرفته ونمی گیرد.
دراین شرایط خوشبختانه  قوانین جاری جمهوری اسلامی می تواند به عنوان مفر امید بخشی به کمک تولید کنندگان این حوزه ها بیاید .بدین معنی که" مجموعه ی قوانین"جاری در کشورما  رهنمود می دهد وتوصیه می کند که ایجاد مجموعه های صنفی ، تنها ضامن احقاق حقوق واجرای قوانین لازم الااجرای به فراموشی سپرده  شده است. مهم نیست که این مجموعه چه نامی برخود بگذارد . بنابه تجارب به دست آمده که ذکرمختصرآن در بالا رفت ، مهم این است که :
اول: سیاسی نباشد و به دنبال سیاست های گروه ها به این سو و آن سو کشیده نشود.
دوم : فقط به دنبال اجرای قانون اساسی ومجموعه ی قوانین حاکم برمعاملات جمهوری اسلامی ایران واجرای نص               صریح قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب مورخ ۱۳۴۸ باشد.
سوم: همواره درصدد طرح های پیشنهادی قانونی درجهت صنف ، و ارائه آن به مسئولین و پی گیری آن باشد.
خوشبختانه ، خانه تئاتر ، یا به عبارتی یک مجموعه ی صنفی یا  (NGO)تحت قوانین جاری ، تثبیت شده ، وچنانچه از اساسنامه ی آن بر می آید ، طالب حمایت از پدیدآورندگان نمایش و خواسته های حقه ی  صنفی آنان است. خرسندیم که از بدو تاسیس آن تاکنون ، وارد هیچ جریان سیاسی مد روز نشده وپیوسته ندای برقراری حقوق اساسی وبه حق  تولید کنندگان تئاتر رادم زده است ،  وحتی پیشنهاد وراهکارهای مشخصی  راهم ارائه داده است. اما پرواضح است که پیاده شدن این راهکارها ، وپیشنهادات ،  ازجمله همین " قراردادثیپ " ، درجامعه ی هنری ما ، بانسج پیچیده ی امروزی آن ، در گفتارآسان اما درکردار، بسیارتوان فرساست و بردباری ، پافشاری وصبرعظمایی راطلب می کند.
 بنابراین برپدید آورندگان تئاتر، درهرحوزه ای که فعالیت می کنند ، فرض است که نخست  ، زیر چتر صنفی خود – خانه – گرد آمده ، وقانونا پی گیر مطالبات  خود باشند. ومطمئن باشند که در تنورانزوا وتک افتادگی ، نانی نمی توان پخت و هرتلاش گروهی ، اگربراساس حقانیت باشد ، مطمئنا به نتیجه خواهد رسید و بیهوده و بی ثمر نخواهد بود.
کاظم هژیرآزاد
(۱)آغاز بنای دارالفنون در۱۲۶۶وافتتاحش در۱۲۶۸بعد ازعزل امیرواقع شد
(۲)بنیاد نمایش درایران "دکترجنتی عطایی"
(۳)گاهنامه ی داخلی انجمن بازیگران خانه ی تئاتر شماره دوم بهمن ماه ۱۳۸۲
(۴)گاهنامه ی داخلی انجمن بازیگران خانه ی تتاتر شماره دوم بهمن ماه ۱۳۸۲
(۵)نگاهی به سی وپنج سال تئاترمبارزدرروزجهانی تئاترسال ۱۳۵۸ نشر برنا
(۶)گاهنامه ی داخلی انجمن بازیگران خانه ی تئاترشماره دوم بهمن ماه ۱۳۸۲