خبرنامه شماره سوم دوره اول انجمن بازیگران خانه تئاتر

حقوق اهل هنر ، حقوق اهل تئاتر

همواره یکی ازمهم ترین دغدغه های اهل هنر ، آنان که محصولی معنوی را ارائه می دهند ، حفظ این محصول در جهت رسیدن آن به دست تعداد بیشتری اط انسان ها، و مصون ماندن آثار معنوی و تجلیات فکر، احساس وعمل زیبا شناسانه ی آنان از گزند بد خواهی دشمنان فرهنگ و معنویت ( که همواره در طول تاریخ حضور داشته اند ) وآسیب زمان و مکان بوده است . اگر گذشتگان به فکر نگاهداری از ثمره خلاقیت خود نبودند ، امروزه هیچ محصول هنری از گذشته در دسترس ما نبود،  وکارفرهنگی وهنری نمی توانست جایگاه جمع شدن تجربیات زیبایی شناختی انسان ها در طول زمان باشد. از سوی دیگر ، رسیدن به منافع حاصل از هر کارهنری ، موجبات آسودگی خیال و پیشرفت هنرمند را فراهم می سازد تا عمل خلاق بعدی امکان پذیرشود. در مورد اهل تئاتر و به ویژه بازیگران ، محصول کار خلاق هنری آنان جزدرخاطره ی انسان ها باقی نمی ماند، چنین دغدغه ای درزندگی هنرمند حضورچشمگیرتری دارد، و با اهمیت بسیار بیشتری مطرح می شود .
درحال حاضر روند رو به گسترش مشارکت مردمی و قانونمند شدن روابط متقابل انسانی در کشورها، به گونه ای است که هرچه بیشتر در راستای حفظ و پاسداری ازحقوق مادی و معنوی خالق اثر سیر می کند. از این رو هنرمندان در بسیاری ازکشور ها به آن آسایش فکری ، جسمی و اجتماعی که حق مسلم هر انسان بوده ، وحد اقل نیاز ضروری برای حفظ و پیشرفت خلاقیت یک هنرمند است ، کمابیش رسیده اند.
اما در مورد حقوق تئاتر و اهل تئاتر در ایران باید گفت که تئاتر رسمی و آکادمیک ،یعنی تئاتر به این صورتی که در دانشگاه های ما تدریس می شود ، پدیده ای است وارداتی از غرب مانند نهاد مجلس ، مثل اتوبوس و پدیده های متنوعی که از غرب به عاریت گرفته شده . ما ناچار هستیم که قواعد و قوانین مربوط به این پدیده ها را نیز رعایت کنیم . مثلا قوانین راهنمایی و رانندگی مثرراتی هستند که ما شرقی ها برای استفاده ی درست از اتومبیل پذیرفته ایم و ناگزیر از رعایت آن ها هستیم .این پذیرش در مورد بعضی پدیده ها به سرعت ، و در مورد برخی به کندی صورت پذیرفته است . نمایش به این شکل غربی ، از حدود ۱۵۰ سال پیش به ایران وارد شد. پذیرش این نوع نمایش (تئاتر) بسیار به کندی پیشرفت کرد . درعین حال قواعد و قوانین حاکم برآن ، مورد پذیرش قطعی واقع نشد ؛ همیشه چیزی اضافی و غیرلازم به حساب آمد و به عنوان یک موضوع تفننی و تجملی به آن نگاه شد. همان گونه که ضرورت وجودی هنر در روند تکامل جامعه س ما هیچ گاه جدی گرفته نشده ، وهمواره مانند چیزی تزئینی و تفننی با آن برخورد شده است . واقعیت تلخ این است که هنر تئاتر در این ۱۵۰ سال ، همواره در تلاش بوده است که فقط ضرورت وجود خود را به اثبات برساند و زنده بماند ، و از این رو تا حال مجالی برای بالندگی و رشد پیدا نکرده است .
طبیعی است وقتی پدیده ای جدی تلقی نشود ، ملحقات آن از جمله امور صنفی ومدیریتی مربوط به آن نیز مورد بی مهری قرار می گیرد ، و به فراموشی سپرده می شود .از سوی دیگر بیشتر قوانین جاری در کشور ما بخصوص در زمینه ی تامین بودجه های لازم ، دایره ی عملکرد مدیران را برای اعمال نظرات و سلیقه های جدید محدود می کند . در این شرایط اگر هر یک از مدعیان ایجاد تغییر و تحول را هم به مدیریت یک قسمت منصوب کنند ، شک داریم که بتوانند عملکردی بهتر از مدیران فعلی داشته باشند . شاهد مثال من کارکرد مدیران هنری در بیست و پنج سال گذشته است . می بینیم که تفاوت چشمگیری بین عملکرد آن ها وجود ندارد، زیرا همگی در حوزه ی مدیریت خود در گیر همان محدودیت ها و مشکلات گذشته بوده اند . بنابر این به نظرمی رسد که باید برای حل مسائل اهل هنر و اهل تئاتر، از سطحی فراتر ازمدیریت های هنری عمل شود ، در واقع از سطح بهبود نگرش و اصلاح مقررات.
در برخورد با این مسائل ، باید حتما توجه شود که ما حتی از جنبه ی تاریخی نیز ملتی معنوی هستیم . شعرای ما، معماران ما، نقاشان ما ، از دیرباز ما را به عنوان ملتی معنوی و هنری به دنیا معرفی کرده اند ، نه کشوری صنعتی و تکنولوزیک . دنیا ایران را با حافظ و مولوی و سعدی و فردوسی و کمال الملک می شناسد ، نه با مخترعین ومکتشفین ، آن چنان که غرب را می شناسند.
غرب تقریبا ازدویست سال پیش یعنی از انقلاب صنعتی به این سو ، همراه با رشد فزیاینده ی هنر و صنعت ، شروع به قانونمند کردن ارکان پدیده های علمی و هنری خود کرده است . واکنون ما ثمره تلاش دویست ساله ی آن ها را می بینیم . اما ما به شکل ظاهری دستاوردهای هنری و فنی آنان بسنده کردیم ، و در عین حال قوانین حاکم برتولید هنری را مورد بی توجهی قرار داده ایم .
یکی از بی مهری های انجام شده نسبت به پدیده ی هنر، در نظر نگرفتن حقوق مالکیت معنوی و فکری بر اثراست . در غرب از حدود دو قرن پیش به این موضوع توجه شده است . دراین راستا پیمان ها و کنوانسیون های متعددی بنیان گذاشته شده ، و کشورها به این پیمان ها و کنوانسیون ها متعهد شده اند. هرکشور عضو پیمان بین الملی موظفاست حقوق مالکیت فکری اتباع کشورهای عضو پیمان را مورد حمایت قرار دهد . مرکز جهانی دو قرارداد "برن " و " پاریس " ، " سازمان جهانی حقوق مالکیت های فکری " خوانده می شود که چهاردهمین تشکیلات تخصصی سازمان ملل متحد به شمار می رود و در سویس مستقراست ، و نام اختصاری آن wipo است . wipo اهدافی چون ترویج حمایت از مالکیت معنوی در سراسر جهان از طریق مشارکت دولت ها ، همکاری با سایر سازمان ها ی بین المللی ، و نیز تضمین همکاری اداری بین اتحادیه های مالکیت معنوی را دنبال می کند .
در قوانین کشور ما البته اصولی همچون ثبت اختراعات و اکتشافات  ، ملاحظه شده است . اما متاسفانه  ایران تا کنون به عضویت هیچ یک از این کنوانسیون های بین المللی در نیامده است . عضویت در این کنوانسیون ها در ایران مخالفان و موافقانی داشته است . مخالفان عمدتا معتقدند که به علت داشتن تعهد مالی گزاف از عضویت انصراف می ورزند ، یا این که این معاهده دست ناشران را برای اجحاف به نویسندگان باز می گذارد. موافقان می گویند دلیل موثقی وجود ندارد که هزینه ی رعایت حق کپی رایت گزاف باشد . از سوی دیگر در مورد اجحاف ناشران هم چندان دلیل موثقی وجود ندارد ، زیرا اصل بر ایجاد وضعیت عرضه و تقاضا است .
برای رعایت حقوق اولیه ی اهل تئاتر و تمامی اهل هنر ، شایسته است که مانیز درسطح کلان قانونمند شویم و حقوق مالکیت های فکری را به صورتی متناسب و شایسته ، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی به رسمیت بشناسیم .